اصلی ترین ستون تربیت کودک
دلبستگی یعنی پیوند عاطفی ویژه و پایدار نوزاد با حداقل یک بزرگسال که برای او تامین کنندهی آسایش، مراقبت و خشنودی است. لازمه برقراری پیوند دلبستگی ایمن این است که والدین، به ویژه مادر، همواره برای برآوردن نیازهای کودک با خوشرویی و در اسرع وقت حاضر باشند. قابل پیشبینی بودن وقایع بیرونی یکی از پایههای امنیت است. هر اندازه بتوانیم محیط را برای کودک باثبات و پیشبینیپذیر سازیم، حس امنیت بیشتری در او ایجاده کردهایم.
این ثبات چه در برنامه روزانه کودک شامل خواب، بیداری، بازی، استحمام، غذا خوردن و … و چه در نوع رفتار ما با کودک باید وجود داشته باشد.
بالبی نظریه پرداز دلبستگی ۴ نوع دلبستگی را با توجه به دو محور اضطراب و اجتناب ارایه میدهد
دلبستگی ایمن: والد در دسترس است، درک میکند و پاسخدهنده است. والد این کودک دلبستگی است ایمن بوده و فردی آزاد و خودمختار است.
دلبستگی ناایمن اجتنابی: والد از لحاظ هیجانی غیرقابل دسترس است، درک نمیکند و پاسخ دهنده نیست و طرد کننده است. وقتی این افراد والد میشوند حساسیت اندکی به پیامهای فرزندان خود دارند. این افراد از تجربههای دوران کودکی خود را اغلب به خاطر نمیآورند. جدا بودن از هیجان و پیامهای هیجانی بدن خود از ویژگیهای این افراد است.
دلبستگی ناایمن مظطرب/دوگانه: والد به صورت غیرمستمر در دسترس است، پاسخدهنده و مزاحم است. والدین این کودکان اغلب غرق در تردیدها و ترسهای متکی بودن به دیگران هستند. حضور ذهن کمی دارند. این حالات والدین توانایی انها را برای ادارک درست پیامهای فرزندانشان یا تفسیر کارآمد نیازهایشان مختل می کنید.
دلبستگی ناایمن آشفته: والد نگران کننده، آشفته، سردرگم، وحشت زا است و میترسد. والدین این کودکان اغلب ضربه شدید یا فقدان حل نشدهای را تجربه کردهاند. این والدین رفتارهای مثل فاصله گرفتن از کودک در هنگام ناراحتی او، ناگهان خشمگین و تهدید کننده شدن برای کودکی که با خوشحالی و با صدای بلند آواز میخواند، یا کتک زدن کودکی است که قبل از خواب تقاضای خواندن یک قصه دیگر را دارد است.
الفبای دلبستگی ۳ واژه زیر هم میتوان بهتر شناخت:
همسویی attunement:زمانی است که وضعیت داخلی خود مراقب با وضعیت کودک مطابقت داشته باشد. غالباً با اشتراک مشروط علائم غیر کلامی انجام می شود.
تعادل balance: زمانی است که کودک از طریق همراهی با مراقب، تعادل بدن، احساسات و حالات خود را به دست می آورد.
انسجام coherence: حس ادغام است که کودک از طریق ارتباط آنها با مراقب کودک بدست می آورد که در آن قادر به احساس هر دو یکپارچه داخلی و ارتباط بین فردی با دیگران است.
درک دلبستگی از طریق ۴ S
برای اینکه احساس امنیت کنیم، باید از طریق مراقبمان دیده، مراقبت و آرام شویم.
دیده شدن seen: بدان معنی است که زندگی ذهنی درونی ما زیر رفتار ما احساس می شود. مراقب ما فریاد ما را می شنود، می فهمد که نیاز درونی ما چیست و سپس چیزی را ارائه می دهد که آن نیاز را برآورده کند.
ایمن بودن Safe: بدان معنی است که ما نه تنها بوسیله مراقبمان تهدید نمیشویم بلکه در برابر صدمات نیز محافظت می شویم.
آرامشبخش Soothed: به این معنی است که وقتی پریشانی می شویم، پاسخ مراقبین ما باعث می شود احساس بهتری داشته باشیم. وقتی به آسایش احتیاج داریم به آغوش کشیده میشویم.
امنیت Security: بودن سه مورد بالا باعث ایجاد احساس کلی امنیت در روابط میشود.
چه کنیم؟
بر خلاف نظر گذشته پژوهشهای اخیر نشان داده است که سبک دلبستگی در بزرگسالی با تعامل با فرد بزرگسال دیگر و یک سری اقدامات قابل تغییر است.
یکی از راههایی که به ما کمک میکند سبک دلبستگیمان را تغییر دهیم بیان و بازگویی خاطرات کودکی که به آن خود-تاملی گفته میشود. این کار باعث تعمیق شناخت ما خواهد شد. یافتن بزرگسالی که مورد اعتماد شما باشد و بتواند به جنبههایی از سفر در حال شکلگیری اکتشاف شما گوش دهد مفید است. خود-تاملی زمانی وسعت مییابد که در روابط صمیمانه ما با دیگران به اشتراک گذاشته شود.
دیدگاهتان را بنویسید